دل نوشته ها

9 - 9

۰ نظر

  9 چیز که مانع 9 چیز دیگر است:

 1.غرور ---> مانع یادگیری

 2.تعصب --->مانع نوآوری

 3.کم رویی --->مانع پیشرفت

 4.ترس ---> مانع ایستادن

 5.عادت کردن --->مانع تغییر

 6.بدبینی ---> مانع شادی

 7.خودشیفتگی --->مانع معاشرت

 8.شکایت ---> مانع تلاش گری

 9.خودبزرگ بینی ---> مانع محبوبیت

۱ ۰

زندگی جنبش و جاری شدن است

۷ نظر

 

 

 

 خار خندید و به گل گفت سلام و جوابی نشنید

 خار رنجید ولی هیچ نگفت....ساعتی چند گذشت...

 گل چه زیبا شده بود،دست بی رحمی نزدیک آمد

 گل سراسیمه ز وحشت افسرد...

 لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید...

 صبح فردا که رسید...خار با شبنمی از خواب پرید...

 گل صمیمانه به او گفت سلام !

 گل اگر خار نداشت...دل اگر بی غم بود....

 اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود

 زندگی،عـشـق،اسـارت،قهروآشتی ، همه بی معنا بود...

 زندگی با همه ی وسعت خویش

 محفل ساکت و غم خوردن نیست

 حاصلش تن به غذا دادن و افسردن نیست

 اضطراب و هوس دیدن و نادیدن نیست

 زندگی جنبش و جاری شدن است

 زندگی کوشش و راهی شدن است

 از تماشاگه آغاز حیات تا به جایی که خدا می داند

 زندگی چون گل سرخی است

 پر از خار و پر از برگ و پر از عطرلطیف

 یادمان باشد اگر گل چیدیم

 عطر و برگ و گل و خار ، همه همسایه ی دیوار به دیوار همند

۳ ۰

روز دختر مبااااارک

۲ نظر

 heartخدا لبخند زد و دختر آفریده شد...heart

 ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر به همه دختران مبارک باد.

 

 این گل های زیبا هم تقدیم به شماsmiley

 

 آهنگ "دختر" - حمید طالب زاده

دریافت


 

 

۳ ۰

شاهین

۲ نظر

 پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد.پس آن ها را به مربی پرندگان

 دربار سپرد.تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند.یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه

 آمد و گفت که یکی از شاهین ها تربیت شده و آماده شکار است.اما نمی دانم چه

 اتفاقی برای آن یکی افتاده که از همان روز اول که آن را روی شاخه ای قرار داده ایم

 تکان نخورده است.این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و

 مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند.اما هیچ کدام نتوانستند.

 روز بعد پادشاه دستور دادتا به همه ی مردم اعلام کنند که هرکس بتواند شاهین را

 به پرواز درآورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد.

 صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است!

 پادشاه دستور داد تا معجزه گر شاهین را نزد او بیاورند.درباریان کشاورزی متواضع را 

 نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد.

 پادشاه پرسید:تو شاهین را به پرواز درآوردی؟چگونه این کار را کردی؟شاید جادوگر

 هستی؟!

 کشاورز که ترسیده بود گفت:سرورم ،کار ساده ای بود، من فقط شاخه ای را که

 شاهین روی آن نشسته بود بریدم.شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد.

 

 گاهی لازم است برای بالا رفتن،شاخه های زیرپایمان را ببریم....

 

 

۴ ۰
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان